شمعدانی | پایگاه اینترنتی معلولان ایران- اخبار حوزه معلولیت
همه‌چیز آماده است درس بخوان!

حذف تصاویر و رنگ‌ها  | تاریخ ارسال: 1395/2/15 | 

دانشگاهی با امکانات متفاوت در منطقه ما


همه‌چیز آماده است درس بخوان!

AWT IMAGE

فاطمه شمس- کوچه پنجم خیابان پیروزان با بقیه کوچه‌های محله شهرک قدس فرق دارد؛ کوچه‌ای فرش شده با سنگ‌های‌ریز که نه تعداد درختانش و نه عرض آن مثل بقیه کوچه‌هاست.

 کوچه پنجم خیابان پیروزان با بقیه کوچه‌های محله شهرک قدس فرق دارد؛ کوچه‌ای فرش شده با سنگ‌های‌ریز که نه تعداد درختانش و نه عرض آن مثل بقیه کوچه‌هاست. اگرچه اهالی محل ماجرای کوچه پنجم را نمی‌دانند، بارها صف ویلچر‌های دختران و پسران جوان را دیده‌اند. جوان‌هایی که‌گاه توان راه‌رفتن ندارند، یا قدرت تکلم، کم می‌بینند یا اصلاً نمی‌بینند، جوان‌هایی که در سطرهای کتب علمی «معلول» نام دارند و دنبال راهی می‌گردند که به خود و دیگران، معنای جدیدی از این کلمه را نشان دهند. مجتمع آموزش نیکوکاری رعد، نخستین مرکزی است که دانشگاه معلولان پایتخت را راه‌اندازی کرده است. تا قبل از آن تعداد زیادی از این افراد در کنج عزلت خانه‌شان ناتوانی‌شان را فریاد می‌زدند. اما در دنیای پرشتاب امروز، فرصت‌هایی ایجاد شده که می‌‌تواند سرنوشت آدمی را عوض کند. درست مثل اتفاقی که در کوچه پنجم می‌افتد.

جشنی برای آقای شاملو
اطراف مجتمع، خودروهایی توقف کرده‌اند که رویشان نوشته شده «سامانه حمل‌ونقل جانبازان و معلولان». در محوطه حیاط در کنار شکوفه‌هایی که به بهار سلام کرده‌اند، میله‌ها و ویلچرهایی مستقر شده‌ که نشان می‌دهد این مرکز متعلق به چه کسانی است. پسر جوانی با عینک ته‌‌استکانی، برگه‌ای را به‌صورتش نزدیک کرده و می‌خواند. مادری با دستانش، ولیچر دختر را به سمتی هدایت می‌کند. پسری هم لنگ ‌لنگان خودش را به میله‌های کنار دیوار می‌رساند و متوقف می‌شود. هرچه از حیاط دورتر و به در ساختمان نزدیک‌تر می‌شویم، سروصدا و همهمه بیشتری شنیده می‌ِشود. یکی از دختران که با کمک دوستش راه می‌رود با کلامی نه چندان قابل فهم می‌گوید: «جشن آقای شاملو را برگزار می‌کنند. شما هم بفرمایید.»


راه‌علی شاملو، نخستین بازنشسته رعد است که آخرین روز کاری‌اش را می‌گذراند. با او که همصحبت می‌شوم از اینکه بازنشسته شده هم خوشحال است و هم ناراحت. می‌گوید: «با اینکه 60 سال از عمرم می‌گذرد بودن با این بچه‌ها را دوست داشتم. من می‌روم سراغ باغی که در اراک دارم. شاید بتوانم کاری راه بیندازم و از معلولان کمک بگیرم.»
کسانی که دوروبر آقای شاملو برای عکس گرفتن جمع شده‌اند حلقه گلی به گردنش می‌اندازند و از او تشکر می‌کنند. می‌گویند وقتی بچه‌ها در سالن غذاخوری غذا می‌خوردند آقای شاملو مثل یک پدر حواسش به آنها بود. وقتی می‌خواستند از ماشین پیاده شوند ویلچرهای آنها را جابه‌جا می‌کرد و نمی‌گذاشت آب در دل‌شان تکان بخورد.» بچه‌ها، آقای شاملو را دوست دارند و مدام برایش حرف‌های دلنشین می‌زنند تا شاید غمی را که در چهره‌اش نشسته کمتر کنند.

مناسب‌سازی برای تحصیل جانبازان
طبقه اول مرکز آموزش نیکوکاری رعد پر از اتاق‌هایی است که رویشان حک شده: فیزیوتراپی، کاردرمانی، گفتاردرمانی، مشاوره، مددکاری یا توانبخشی که همگی برای استفاده معلولان رایگان است. مرکز آموزش علمی‌ـ ‌کاربردی طبقه سوم است، با این حال دانشجوها برای رسیدن به آن مشکلی ندارند. در شرق و غرب مرکز، نزدیک ورودی‌ها، 2 آسانسور جانمایی شده که مدام در حال حرکت است. آنهایی که نمی‌خواهند از آسانسور استفاده کنند با کمک رمپ و میله‌هایی که در راه‌پله‌ها و روی دیوارها نصب شده‌ جابه‌جا می‌شوند. ظاهر صندلی‌ کلاس‌ها با بقیه فرق می‌کند. این صندلی‌ها با توجه به شرایط دانشجو و اندازه ویلچر، طراحی شده‌اند. این مناسب‌سازی‌ها از سال 1363 شروع شده است. آن زمان مهندس احمد میرزاخانی، مرکز را با هدف تحصیل جانبازانی که از جنگ تحمیلی برمی‌گشتند بنیانگذاری کرد. سال‌ها بعد وقتی عنوان «جانبازان و معلولان» در کنار هم نشست روزنه‌های امید به زندگی در معلولان گوشه‌گیر سو زد. تا اینکه سال 1389 نخستین گروه دانشجویان دوره کاردانی حسابداری پذیرفته شدند. آنها 16 نفر بودند اما امروز 450 دانشجو در رعد تحصیل می‌کنند که 150 نفرشان معلول و بقیه غیرمعلولند. در این چند سال هم 80 دانشجوی توانیاب فارغ‌التحصیل شده‌اند.

برگزاری نمایشگاه‌ و بازارچه‌های خیریه
95درصد از دانشجویان رعد معلول جسمی‌ـ حرکتی‌ هستند اما افراد قطع نخاع شده، نابینا یا کم‌بینا هم بینشان وجود دارد. زمان برگزاری آزمون نیاز به کمک کسانی دارند که نامشان گروه‌ همیاری است. جوان‌های سالم و داوطلبی که به جای آنها می‌نویسند. هر کدام از ما هم که بخواهیم می‌توانیم در این گروه عضو شویم.
در طبقه اول، سالن بزرگی است که در آن نمایشگاه‌هایی از دستاورد معلولان برپا می‌شود. شهروندان می‌توانند با خرید از این نمایشگاه به مرکز برای افزایش امکانات رفاهی‌اش کمک کنند. بازارچه‌های خیریه و مراسم فرهنگی دیگری هم در مکان‌های عمومی مثل ایستگاه‌های مترو برگزار می‌شود که می‌تواند انگیزه معلولان را برای کارهای ویژه بیشتر کند. شاید نخستین نفر از اهالی محل که از برپایی این نمایشگاه‌ها باخبر شود مجید عباسی باشد که در غرفه روبه‌روی مجتمع، وظیفه حفظ امنیت خانه‌باغ‌ها را برعهده دارد. او از هیاهوی بچه‌ها متوجه می‌شود منتظرند تا کارشان به فروش برسد و سهمی را که باید بگیرند. می‌گوید: «این بچه‌ها حس خوبی به محله داده‌اند. در کوچه‌های اینجا که پرنده پر نمی‌زند، سروصدا و صورت مهربانشان آرامم می‌کند.»

AWT IMAGE


تعداد ون‌ها دو برابر می‌شود
سامانه حمل‌ونقل جانبازان و معلولان شهرداری، نقش مهمی در‌ رفت وآمد دانشجوهای معلولان به مرکز رعد دارد. خیلی از آنها با تماس با شماره 6305 به راحتی از این سامانه استفاده می‌کنند و مسیر خانه تا دانشگاه را بدون دغدغه طی می‌کنند. با اینکه بعضی از آنها از آژانس یا خودرو شخصی استفاده می‌کنند، بیشترشان به دلیل وضعیت مالی، سامانه را ترجیح می‌دهند. سعید زارع، مدیر سامانه حمل‌ونقل جانبازان و معلولان تهران می‌گوید: «تاکنون 3 هزار و 500 مشترک فعال در سامانه ثبت‌نام کرده‌اند که کد بهزیستی یا کد جانبازی دارند. آنها روز قبل، با ذکر مبدأ و مقصد، سرویس خود را رزرو می‌کنند. استفاده از اتوبوس‌های سامانه برای معلولان و جانبازان رایگان است اما به ازای هر نیم ساعت استفاده از ون 500 تومان از آنها دریافت می‌شود. بنا داریم در سال 1395 تعداد 60 خودرو ون را به 120خودرو برسانیم تا در مقابل همه تماس‌ها شرمنده نشویم.» جنوب مجتمع، زمین بایری است که فعلاً حکم پارکینگ توانیاب‌ها را دارد. دکتر حسین علاقه‌بند از پزشکان کشور که ریاست مجتمع را برعهده دارد درخواست کرده این فضا را در اختیار مجموعه قرار دهند تا آن را به‌صورت مرکزی فرهنگی، ورزشی و توانبخشی برای معلولان استفاده کنند.

کوروش ده‌دار نصب، 26ساله:
خیلی ‌از آنها باهوشند
«کوروش ده‌دارنصب» دانشجوی غیرمعلول کارشناسی آی‌تی است. درباره ثبت‌نامش در دانشگاه معلولان می‌گوید: «دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم اما کار کردن اجازه نمی‌داد. تا اینکه متوجه شدم نزدیک محل کارم دانشگاه وجود دارد. وقتی برای تحقیق به اینجا آمدم از محیطش خوشم آمد و متوجه شدم رشته مورد علاقه‌ام را دارد. موضوع را که با خانواده در میان گذاشتم، استقبال کردند و من شدم دانشجوی رعد.»
ده‌دارنصب، درباره هم‌کلاسی‌های معلولش می‌گوید: «دانشجوهای معلول فوق‌العاده‌اند. با اینکه جزو شاگردهای زرنگ محسوب می‌شوم اما خیلی ‌از آنها باهوشند. تا جایی که من و دوستانم گاهی فراموش می‌کنیم معلولند. اینجا مثل دانشگاه‌های دیگر است، حتی بهتر از آنها. استادان خوبی دارد و هزینه‌اش کمتر است.»

حسین حاجیها، 33ساله:
«مناسب‌سازی» اصطلاح عجیبی نیست
حسین حاجیها را در مرکز رعد به‌عنوان جوان بازیگوش، رک‌ و خوش‌برخورد می‌شناسند. ترم دوم برنامه‌سازی است و قبلاً در رشته‌اش کار کرده است. معتقد است معلولان برای رسیدن به هدف‌شان نیاز به پشتکار زیادی دارند. برای همین پیدا کردن کار برایشان سخت‌تر از بقیه است. حاجیها می‌گوید: «خیلی از مردم بدون اینکه بخواهند با دیدن ویلچر، ما را شهروند دست دو می‌شناسند. خوشبختانه در این مرکز دانشجویان سالم در کنار ما درس می‌خوانند و وقتی ما را از نزدیک می‌بینند این ذهنیت در آنها کمتر می‌شود. نکته دیگر برمی‌گردد به خود معلولان که وقتی می‌بینند کسانی شبیه به خودشان وجود دارند، اعتمادبه‌نفس‌شان بالا می‌رود.» حاجیها درباره‌‌ تردد معلولان در شهر می‌گوید: «برخی از مهندسان و معماران شهری، «مناسب‌سازی» را کلمه عجیب‌ و غریبی می‌بینند. در صورتی که با صرف هزینه‌های ناچیز در زمان ساخت‌وساز می‌توان، اماکن را برای‌‌ تردد معلولان مناسب‌سازی کند. خوب نیست که در کل تهران فقط یک دانشگاه باشد که معلولان می‌توانند راحت در آن‌‌ تردد کند.»

زهرا توکلی، 22ساله:
دوست داشتم درس بخوانم
زهرا توکلی، دانشجوی ترم دوم کاردانی گرافیک، معلولیت فلج مغزی دارد و با ویلچر‌‌ تردد می‌کند. درباره مرکز می‌گوید: «وقتی از دوستانم شنیدم که دانشگاهی مخصوص معلولان در تهران وجود دارد خوشحال شدم. دوست داشتم درس بخوانم اما شرایطش فراهم نمی‌شد. رشته‌ام در دبیرستان کاردانش بود و کار با نرم‌افزارهای گرافیک را دوست داشتم. اما می‌دانستم دانشجوی این رشته باید وسایلی را مدام به دانشگاه بیاورد که حجیم و سنگین است. تا فهمیدم در این مرکز نیاز به جابه‌جایی وسیله نیست. خوشحال شدم و ثبت‌نام کردم. از طرفی فقط می‌توانستم در رشته‌ای تحصیل کنم که کارش با دست باشد و نیازی به راه‌رفتن نداشته باشد.»
توکلی که تنها عضو معلول در خانواده‌شان است با کمک سامانه حمل‌ونقل جانبازان و معلولان چند روز در هفته از میدان خراسان به منطقه ما می‌آید.

زهرا قریشی‌پور، 46ساله:
فرصت کار کردن به معلولان بدهید
زهرا قریشی‌پور، دانشجوی کارشناسی تصویرسازی است و سال آینده فارغ‌التحصیل می‌شود. او سال‌ها پیش از کارآموزان مرکز رعد بود که با ایجاد دانشگاه در رشته مورد علاقه‌اش ثبت‌نام کرده است. درباره تفاوت این دانشگاه با دانشگاه‌های دیگر می‌گوید: «بعضی از معلولان می‌توانند در دانشگاه‌های معمولی درس بخوانند اما تا استاد با ویژگی‌های آنها آشنا شود ترم تمام می‌شود و دانشجو عقب می‌ماند. استادهای اینجا کاملاً ما را می‌شناسند و با گذشت زمان به این نتیجه رسیده‌اند که بهتر از دانشجوهای غیرمعلول عمل می‌کنیم. این را می‌توانید از خودشان بپرسید. بعضی از آنها فقط برای گرفتن مدرک می‌آیند اما ما که سختی راه را تحمل می‌کنیم هدف داریم. مشکل اینجاست که ما را باور ندارند و به ما فرصت کار نمی‌دهند. به جاهای زیادی مراجعه کرده‌ام اما متأسفانه فکر می‌کنند از پس کار برنمی‌آیم.»

کیمیا شرافتی، 20ساله:
مراکز ویژه معلولان را گسترش دهید
کیمیا شرافتی، دانشجوی ترم دوم کاردانی نرم‌افزار، معلولیت فلج مغزی دارد و نمی‌تواند به راحتی حرف بزند.
از اینکه در کنار دانشجوهای غیرمعلول درس می‌خواند خوشحال است و می‌گوید: «ما باید بعد از تحصیل بتوانیم وارد جامعه شویم. پس باید حقوق‌مان را بدانیم و از آن دفاع کنیم. نگاه مردم روز‌به‌روز بهتر می‌شود و دیگر کمتر ما را با انگشت به هم نشان می‌دهند. آنها به این باور رسیده‌اند که معلولان هم مثل بقیه حق زندگی دارند. اگر تعداد مراکزی که ویژه معلولان است در کشور بیشتر شود آنها گوشه‌گیر نمی‌شوند و خودشان را حبس نمی‌کنند. من هم با همه مشکلاتی که دارم می‌خواهم درسم را بخوانم و کار کنم.»

داود رحیم‌زاده، مدرس زبان انگلیسی:
معلول کم‌هوش و ناتوان نیست
داود رحیم‌زاده از 12 سال پیش در دانشگاه‌ها تدریس می‌کند. از طریق یکی از دوستانش با مرکز آشنا شد و از مهر 1394 تا امروز زبان انگلیسی تدریس می‌کند. می‌گوید: «از کودکی از ناحیه پا دچار معلولیت شدم. برای همین این جوان‌ها را خوب درک می‌کنم. متأسفانه معلول در جامعه، انسان ناتوان و کم‌هوش به حساب می‌آید و این تفکر هم به آنها منتقل می‌شود. آنها فکر می‌کنند عضو ناقص بدن‌شان بیشتر از هر چیز دیگری دیده می‌شود. برای همین در گوشه‌های کلاس می‌‌نشینند و از دانشجوهای غیرمعلول فاصله می‌گیرند. اما برای من پذیرفتنی نیست و از آنها می‌خواهم ردیف اول بنشینند و با هم انگلیسی صحبت کنند. بعضی از آنها تلاش می‌کنند خوب حرف بزنند. سطح یادگیری‌شان هم مثل بقیه دانشجوهاست.»
رحیم‌زاده که از مهر ماه پارسال کارش را در این مرکز آغاز کرده است تصمیم گرفته زمان بیشتری در سال آینده به تدریس اختصاص بدهد. او از همکارانش می‌خواهد فرصت بیشتری به این قشر از شهروندان بدهند.

نشانی مطلب در وبگاه شمعدانی | پایگاه اینترنتی معلولان ایران:
http://shamdani.com/find-1.83.8757.fa.html
برگشت به اصل مطلب