بامداد با راز و نیایش دوشنبه ۹۴/۷/۶ مهر آفرینان دروود خاطر از آئینه صبح است روشن تر مرا این صفا از صحبت پاکیزه روئی یافتم گرمی شمع شب افروز آفت پروانه شد سوخت جانم، تا حریف گرم خوئی یافتم چون صبا در زیر زلفش هر کجا کردم گذار یک جهان دل، بسته بر هر تار موئی یافتم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خداوندا....! ترسهای جهان مادی به دورم حلقه بسته اند مرا درحریمت بخوان و ترسم را دور بگردان ، نیک میدانم " تو"ترس را دروجود من قرار نداده ای ، بلکه نیرو ، عشق و ذهنی کامل و سالم به من بخشیده ای . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 همرازم؛ کاری در سر داری؟ رویایی در دل؟ آن را آغاز کن! جسارت، نبوغ و قدرت و جادو همه را با خود دارد. آغازتان نیک فرجام 🌹
|